مترادف سخنرانی کردن : نطق کردن، صحبت کردن، حرف زدن، سخن گفتن
سخنرانی کردن
مترادف سخنرانی کردن : نطق کردن، صحبت کردن، حرف زدن، سخن گفتن
فارسی به انگلیسی
to give a lecture, to deliver a speech
deliver, speak, speechify
فارسی به عربی
اخطب , تکلم , حدیث , لوبی , محاضرة , موعظة
مترادف و متضاد
نطق کردن، صحبت کردن، حرف زدن، سخن گفتن
ادا کردن، سخن گفتن، سخنرانی کردن
سخنرانی کردن، خطابه گفتن، نطق کردن
سخن گفتن، گفتگو کردن، صحبت کردن، سخنرانی کردن، حرف زدن، تکلم کردن، دراییدن
سخنرانی کردن، تحمیل گری کردن
سخن گفتن، صحبت کردن، محاوره کردن، مذاکره کردن، سخنرانی کردن، سر و کار داشتن با
سخنرانی کردن، سخنوری کردن، نطاقی کردن
خواندن، سخنرانی کردن، نطق کردن
سخنرانی کردن، تدریس کردن
پیشنهاد کاربران
ایراد کردن
کلمات دیگر: