کلمه جو
صفحه اصلی

فتوح

فارسی به انگلیسی

plural of, favour, grace

grace


فرهنگ فارسی

پیروزیها، گشایشها
( اسم ) جمع فتح پیروزی ها گشایشها.
ابن محمود بن مروان بن ابی الجنوب از خاندان مروان بن ابی حفصه بود و شعر می گفت .

فرهنگ معین

(فُ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) به دست آمدن غیر منتظرة چیزی . ۲ - (اِمص . ) گشایش . ۳ - گشایش حالی که به سالک در مراحل سلوک دست دهد. ۴ - (اِ. ) نذر، مال یا چیزی که نذر عارف و سالک کنند.
( ~ . ) [ ع . ] (اِ. ) جِ فتح ، پیروزی ها، گشایش ها.

(فُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) به دست آمدن غیر منتظرة چیزی . 2 - (اِمص .) گشایش . 3 - گشایش حالی که به سالک در مراحل سلوک دست دهد. 4 - (اِ.) نذر، مال یا چیزی که نذر عارف و سالک کنند.


( ~ .) [ ع . ] (اِ.) جِ فتح ؛ پیروزی ها، گشایش ها.


لغت نامه دهخدا

فتوح. [ ف َ ] ( ع اِ ) نخستین باران بهار. ( منتهی الارب ). اول المطر الوسمی. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) ناقه ای که سوراخ پستانش فراخ بود. ج ، فُتُح. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

فتوح. [ ف ُ ] ( ع اِمص ) حصول چیزی بیش از آنچه توقع رود. ( تعریفات ). حاصل شدن چیزی از آنچه توقع آن نباشد. ( از اقرب الموارد ). گشایش و گشاد کارها. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
طمع کم دار تا گر بیش یابی
فتوحی بر فتوح خویش یابی.
نظامی.
از زهد ندیده ام فتوحی
تا کی زنم آبگینه بر سنگ ؟
سعدی.
|| ( اِ ) ج ِ فتح : در اول فتوح خراسان که ایزد خواست که مسلمانی آشکارتر گردد. ( تاریخ بیهقی ). || ( اصطلاح صوفیه ) مال و نعمتی که درویش یا پیر را به رایگان چون نذر و مانند آن آرند. ( یادداشت بخط مؤلف ) : از آن فتوحی که تو را دوش بوده است مرا نصیبی کن. ( تذکرةالاولیاء عطار ).
اندکی خلق خوشترک باید
ور فتوحی است مشترک باید.
اوحدی.
نذر و فتوح صومعه در وجه می نهیم
دلق ریا به آب خرابات برکشیم.
حافظ.

فتوح. [ ف ُ ] ( اِخ ) ابن محمودبن مروان بن ابی الجنوب. از خاندان مروان بن ابی حفصه بود و شعر میگفت. دیوان او را ابن الندیم نزدیک صد ورق نوشته است. ( از الفهرست ص 229 ).

فتوح . [ ف َ ] (ع اِ) نخستین باران بهار. (منتهی الارب ). اول المطر الوسمی . (اقرب الموارد). || (ص ) ناقه ای که سوراخ پستانش فراخ بود. ج ، فُتُح . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).


فتوح . [ ف ُ ] (اِخ ) ابن محمودبن مروان بن ابی الجنوب . از خاندان مروان بن ابی حفصه بود و شعر میگفت . دیوان او را ابن الندیم نزدیک صد ورق نوشته است . (از الفهرست ص 229).


فتوح . [ ف ُ ] (ع اِمص ) حصول چیزی بیش از آنچه توقع رود. (تعریفات ). حاصل شدن چیزی از آنچه توقع آن نباشد. (از اقرب الموارد). گشایش و گشاد کارها. (یادداشت بخط مؤلف ) :
طمع کم دار تا گر بیش یابی
فتوحی بر فتوح خویش یابی .

نظامی .


از زهد ندیده ام فتوحی
تا کی زنم آبگینه بر سنگ ؟

سعدی .


|| (اِ) ج ِ فتح : در اول فتوح خراسان که ایزد خواست که مسلمانی آشکارتر گردد. (تاریخ بیهقی ). || (اصطلاح صوفیه ) مال و نعمتی که درویش یا پیر را به رایگان چون نذر و مانند آن آرند. (یادداشت بخط مؤلف ) : از آن فتوحی که تو را دوش بوده است مرا نصیبی کن . (تذکرةالاولیاء عطار).
اندکی خلق خوشترک باید
ور فتوحی است مشترک باید.

اوحدی .


نذر و فتوح صومعه در وجه می نهیم
دلق ریا به آب خرابات برکشیم .

حافظ.



فرهنگ عمید

۱. (تصوف ) گشایش در حال باطنی سالک، گشایش: طمع کم دار تا گر بیش یابی / فتوحی بر فتوح خویش یابی (نظامی۲: ۲۴۸ ).
۲. (اسم ) (تصوف ) مالی که به عنوان نذر به پیر خانقاه می دادند: نذر و فتوح صومعه در وجه می نهیم / دلق ریا به آب خرابات برکشیم (حافظ: ۷۵۲ ).
۳. (اسم ) [جمعِ فتح] [قدیمی] = فتح

دانشنامه آزاد فارسی

فتوح (عرفان). فُتوح (عرفان)
(جمعِ فتح و در لغت به معنی گشادن و گشایش) در نزد صوفیه هر آنچه بی رنج و سختی به درویش رسد و سبب گشایش معیشت او گردد، اعم از پول، خوردنی و پوشیدنی. عارفان، به آنچه در ابتدا بنده را به آن راهی نیست وزان پس به وسیلۀ خداوند بر او نموده می شود، فتح می گویند. به اعتقاد عرفا فتح گشایش ظاهری و باطنی است که بدون تلاش سالک در کار او ایجاد می شود. مهم ترین فتح ها عبارت اند از الف. فتح التولّد، اشاره است به خروج از تنگنای رحم و ورود به عالم وسیع ماده؛ ب. فتح الفهم، اشاره است به گشایش باب علوم بدیهی؛ ج. فتح الاسلام، اشاره است به گشایش باب فهم و تمییز، که درنتیجۀ آن آدمی از چهارپایان متمایز می شود؛ د. فتح العقل، اشاره است به گشایش باب درک و استدلال بر شناخت صانع از مصنوع، که آدمی را از حیطۀ اوهام خارج می سازد؛ ه . فتح النفْس، اشاره است به گشایش باب علم به نحو کامل؛ و. فتح الروح: اشاره است به فتحی که درنتیجۀ آن معرفت کامل بدون نقل و استدلال حاصل می شود؛ ز. فتح القلب، اشاره است به خروج قلب از تنگنای نفس؛ ح. الفتح المبین، اشاره است به ظهور تجلیّات حقیقی در تنگنای صفات خلقی، و ورود به دایرۀ ولایت الهی. این فتح کامل ترین و عالی ترین انواع فتوح است. پرواضح است که شماری از این فتوح برای همۀ مردم، شماری دیگر برای برخی از سالکان، و معدودی نیز تنها برای تعداد کمی از عرفا حاصل می شود.


کلمات دیگر: