کلمه جو
صفحه اصلی

ساقور

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِ. ) ۱ - گرمی ، حرارت . ۲ - آهنی که با آن چارپایان را داغ کنند. ۳ - نوعی زخم و جراحت .

لغت نامه دهخدا

ساقور. ( ع اِ ) گرمی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). آهنی است که بدان خر را داغ کنند. ( منتهی الارب ). آهنی است که در آتش می تابند و اسب و شتر و امثال آن را با آن داغ و نشان می نهند. ( احمد بهمنیار، در تعلیقات تاریخ بیهق ص 336 ). || نوعی زخم و جراحت : در هر ولایتی آفتی و مرضی بود زشت. در ولایت دهستان ، ساقور خیزد و آن ریشی بود پلید. ( تاریخ بیهق ص 31 ). و این تسمیه ظاهراً بطریق و بسبب مشابهت است. ( بهمنیار، تعلیقات همان کتاب ص 336 ).

جدول کلمات

گرمی ، حرارت


کلمات دیگر: