کلمه جو
صفحه اصلی

ممضو

فرهنگ فارسی

امر ممضو علیه امری که در آیند در آن . امر ممضو علیه و فیه کاری که در وی در آیند و کاری که شایسته و سزاوار اجرا بود .

لغت نامه دهخدا

ممضو. [ م َ ض ُوو ] ( ع ص ) امر ممضو علیه ؛ امری که درآیند در آن. ( منتهی الارب ). امر ممضو علیه و فیه ؛ کاری که در وی درآیند و کاری که به چستی و چالاکی تدبیر آن کنند و کاری که شایسته و سزاوار اجرا بود. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: