کلمه جو
صفحه اصلی

اجره

عربی به فارسی

بار , هزينه , مطالبه هزينه , لنگراندازي , لنگرگاه , کرايه , کرايه مسافر , مسافر کرايه اي , خوراک , گذراندن , گذران کردن


فرهنگ فارسی

جمع جریر

لغت نامه دهخدا

اجرة. [ اَ ج ِرْ رَ ] (ع اِ) ج ِ جَریر.


اجرة. [ اُ رَ ] (ع اِ) اُجْرَت . رجوع به اُجرت شود.


( آجره ) آجره. [ ج ُرْ رَ ] ( معرب ، اِ ) خشت پخته و جمع آن را به عربی آجر گویند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَجْرُهُ: پاداشش(آن مرد)
معنی أَجِرْهُ: پناهش بده
معنی وَقَعَ: واقع شد - به وقوع پیوست - فرا رسید (ترکیب "وقع علی" معنی "لازم شد" می دهد .عبارت "فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلی ﭐللَّهِ "یعنی پاداش دادن به او بر خدا لازم شد(البته لزومش از این جهت است که خداوند برای خودش سنت و روشی قرار داده است نه این که کس دیگری به ...
ریشه کلمه:
اجر (۱۰۸ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)


کلمات دیگر: