کلمه جو
صفحه اصلی

تمیم الداری

فرهنگ فارسی

ابن اوس بن خارجه الداری مکنی به ابو رقیه .

لغت نامه دهخدا

تمیم الداری. [ ت َ م ُدْ دا ] ( اِخ ) ابن اوس بن خارجة الداری. مکنی به ابورقیة. صحابی است و در سال نهم از هجرت اسلام آورد. بخاری و مسلم هیجده حدیث از وی روایت کرده اند و در سال چهلم از هجرت در فلسطین درگذشت و مقریزی کتابی دارد بنام «ضوءالساری فی معرفة خبر تمیم الداری ». ( از اعلام زرکلی ج 1 صص 165-166 ). رجوع به الاصابه ج 1 ص 197 و عیون الاخبار ج 1 ص 297 و سیرة عمربن عبدالعزیز ص 14 و تاریخ الخلفا ص 126 و تاریخ گزیده ص 163 و 220 و 240 و عقدالفرید ج 2 ص 196 و ج 3 ص 351 وج 7 ص 252 و 307 و قاموس الاعلام ترکی و اخبار مصر و القاهره ص 82 و حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 677 و 678 شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تمیم الداری (قرآن). تمیم الداری مسیحی مسلمان شده ای است که به اعتقاد برخی مفسران شأن نزول آیاتی از قرآن درباره وی می باشد.
تمیم بن اوس بن حارثه (خارجه)، از مسیحیان مسلمان شده به سال نهم هجرت است. برخی مفسران، نزول آیات ۱۰۶ تا ۱۰۸ مائده را در شأن وی و برادرش دانسته اند که قبل از پذیرش اسلام ، اشیای گرانبهای همسفر مسلمان خود را سرقت کردند و با شهادت دروغین، در تبرئه خویش تلاش داشتند. براساس روایاتی آیات ۵۲ تا ۵۶ قصص نیز درباره تمیم و جمعی از اهل کتاب نازل شد که حتی قبل از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم به آن حضرت ایمان داشته اند.
آیات سوره مائده
«یا ایها الذین آمنوا شهادة بینکم اذا حضر احدکم الموت حین الوصیة اثنان ذوا عدل منکم او آخران من غیرکم ان انتم ضربتم فی الارض فاصابتکم مصیبة الموت تحبسونهما من بعد الصلاة فیقسمان بالله ان ارتبتم لا نشتری به ثمنا ولو کان ذا قربی ولا نکتم شهادة الله انا اذا لمن الآثمین• فان عثر علی انهما استحقا اثما فآخران یقومان مقامهما من الذین استحق علیهم الاولیان فیقسمان بالله لشهادتنا احق من شهادتهما وما اعتدینا انا اذا لمن الظالمین• ذلک ادنی ان یاتوا بالشهادة علی وجهها او یخافوا ان ترد ایمان بعد ایمانهم واتقوا الله واسمعوا والله لا یهدی القوم الفاسقین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد در موقع وصیت باید دو نفر عادل را از میان شما به شهادت بطلبد، یا اگر مسافرت کردید و مرگ شما را فرا رسد (و در راه مسلمانی نیافتید) دو نفر از غیر شما، و اگر به هنگام ادای شهادت در صدق آنها شک کردید آنها را بعد از نماز نگاه می دارید تا سوگند یاد کنند که ما حاضر نیستیم حق را به چیزی بفروشیم اگر چه در مورد خویشاوندان ما باشد و شهادت الهی را کتمان نمیکنیم که از گناهکاران خواهیم بود• و اگر اطلاعی حاصل شود که آن دو مرتکب گناهی شده اند (و حق را کتمان کرده اند) دو نفر از کسانی که گواهان نخست بر آنها ستم کرده اند به جای آنها قرار میگیرند و به خدا سوگند یاد میکنند که گواهی ما از گواهی آن دو به حق نزدیکتر است و ما مرتکب تجاوزی نشده ایم که اگر چنین کرده باشیم از ظالمان خواهیم بود• این کار بیشتر سبب می شود که به حق گواهی دهند (و از خدا بترسند) و یا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد و) سوگندهائی جای سوگندهای آنها را بگیرد، و از (مخالفت) خدا بپرهیزید و گوش فرا دهید و خداوند جمعیت فاسقان را هدایت نمیکند.»
← شأن نزول
«الذین ءاتینهم الکتب من قبله هم به یؤمنون• و اذا یتلی علیهم قالوا ءامنا به انه الحق من ربنا انا کنا من قبله مسلمین• اولئک یؤتون اجرهم مرتین بما صبروا و یدرءون بالحسنة السیئة و مما رزقنهم ینفقون• و اذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه و قالوا لنا اعملنا و لکم اعملکم سلم علیکم لا نبتغی الجهلین• انک لا تهدی من احببت ولکن الله یهدی من یشاء وهو اعلم بالمهتدین؛ کسانی که قبلا کتاب آسمانی به آنها داده ایم به آن ( قرآن ) ایمان می آورند• و هنگامی که بر آنها خوانده می شود می گویند: به آن ایمان آوردیم، اینها همه حق است، و از سوی پروردگار ماست، ما قبل از این هم مسلمان بودیم• آنها کسانی هستند که اجر و پاداششان را به خاطر شکیبائیشان دو بار دریافت می دارند آنها به وسیله نیکیها بدیها را دفع می کنند، و از آنچه به آنان روزی داده ایم انفاق می نمایند• و هر گاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روی می گردانند و می گویند: اعمال ما از آن ماست، و اعمال شما از آن خودتان، سلام بر شما ( سلام وداع)؛ ما خواهان جاهلان نیستیم!»
← شأن نزول
...


کلمات دیگر: