کلمه جو
صفحه اصلی

مکرانی

فرهنگ فارسی

منسوب است به مکران از بلاد کرمان و کارمکران راست شد و حسن سپاهانی باز آمد با حملهای مکران و قصدار و رسولی مکرانی با وی .

لغت نامه دهخدا

مکرانی. [ م ُ / م ُ نی ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به مکران از بلاد کرمان.( از انساب سمعانی ) : کار مکران راست شد و حسن سپاهانی باز آمد با حملهای مکران و قصدار و رسولی مکرانی با وی. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 243 ). آنچه نهادنی ، بود بنهادند و مکرانیان را باز گردانیدند. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 243 ). بدین رضا افتاد و رسولان مکرانی را باز گردانیدند. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 243 ).

دانشنامه عمومی

مکرانی ، مرو (نام علمی: Maerua crassifolia) نام یک گونه از تیره کبریان است.

دانشنامه آزاد فارسی

مَکْرانی
یکی از دو گویش بلوچی ایران که گویشوران آن در سراوان، ایرانشهر، نیک شهر و چابهار و مناطق مربوط به این شهرها زندگی می کنند و به سرحدی که گویش زاهدان و خاس و توابع است بسیار نزدیک است. صامت های این گویش همان صامت های فارسی است. تغییرات و تبدیلات آوایی: تبدیل /x/ به /h/؛ تبدیل /f/ به /p/ در napar «نفر»، napt «نفت»، وجود پسوند -ag به جای /-e/ پایانی در jamag «جامه»، danag «دانه/تا»؛ گاهی خدف صامت /h/ میانی و پایانی: sarang «سرهنگ»، ku «کوه»؛ تبدیل /i/ به /e/ در mez «میز»، نشانة جمع در مکرانی برای جاندار و بیجان -an است. مضاف الیه بر مضاف مقدم است. صفت بر موصوف تقدم دارد؛ صفت تفضیلی با پسوند -ter ساخته می شود: mazanter «بزرگ تر» و اگر روی واکة آخر تکیه بیفتد تبدیل به صفت عالی می شود: mazantér «بزرگ ترین». اعداد ترتیبی با پسوند -omi چسبیده به عدد اصلی ساخته می شود. از واژه های مکُرانی: zahg «بچه/کودک»، nuk «نو/تازه»، borz «بلند»، pet «پدر»، dohtag «دختر» و ya «یک».
50010800


کلمات دیگر: