کلمه جو
صفحه اصلی

قافونی

فرهنگ فارسی

شبل بن علی بن شبل بن عبدالباقی مکنی به ابوالقاسم و ملقب به صویتی .

لغت نامه دهخدا

قافونی . [ نی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قافون . رجوع به قافون شود.


قافونی. [ نی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به قافون. رجوع به قافون شود.

قافونی. [ نی ی ] ( اِخ ) ابوالقاسم عبدالسلام بن احمدبن ابی حرب امام مسجد جامع قیساریة است. وی از سلامةبن منیر مجدلی از ابی احمدبن محمدبن عبدالرحیم بن ربیعه قیسرانی روایت کند. و قیس ارمنازی روایت نوشته و حافظبن نجار نقل کرده است. ( معجم البلدان ).

قافونی. ( اِخ ) شبل بن علی بن شبل بن عبدالباقی مکنی به ابوالقاسم و ملقب به صوینی. وی در دمشق از ابوالحسن محمدبن عوف و ابوعبداﷲ محمدبن عبدالسلام روایت شنیده و ابوالفتیان دهستانی و عمربن عبدالکریم از وی روایت دارند. ( معجم البلدان ).

قافونی . (اِخ ) شبل بن علی بن شبل بن عبدالباقی مکنی به ابوالقاسم و ملقب به صوینی . وی در دمشق از ابوالحسن محمدبن عوف و ابوعبداﷲ محمدبن عبدالسلام روایت شنیده و ابوالفتیان دهستانی و عمربن عبدالکریم از وی روایت دارند. (معجم البلدان ).


قافونی . [ نی ی ] (اِخ ) ابوالقاسم عبدالسلام بن احمدبن ابی حرب امام مسجد جامع قیساریة است . وی از سلامةبن منیر مجدلی از ابی احمدبن محمدبن عبدالرحیم بن ربیعه قیسرانی روایت کند. و قیس ارمنازی روایت نوشته و حافظبن نجار نقل کرده است . (معجم البلدان ).



کلمات دیگر: