جایگاهی است
غرفی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غرفی. [ غ َ فی ی ] ( ع ص نسبی ) آنچه با غرف بپیرایند: سقاءغرفی ؛ مشک به غرف پیراسته. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). تأنیث آن غرفیة است. رجوع به غرفیة شود.
غرفی. [ غ َ ] ( اِخ ) جایگاهی است. افوه اودی گوید :
جلبنا الخیل من غیدان حتی
وقعنا هن ایمن من صناف
و بالغرفی و العرجاء یوماً
و ایاماً علی ماء الطفاف.
غرفی. [ غ َ ] ( اِخ ) جایگاهی است. افوه اودی گوید :
جلبنا الخیل من غیدان حتی
وقعنا هن ایمن من صناف
و بالغرفی و العرجاء یوماً
و ایاماً علی ماء الطفاف.
( از معجم البلدان ).
غرفی . [ غ َ ] (اِخ ) جایگاهی است . افوه اودی گوید :
جلبنا الخیل من غیدان حتی
وقعنا هن ایمن من صناف
و بالغرفی و العرجاء یوماً
و ایاماً علی ماء الطفاف .
جلبنا الخیل من غیدان حتی
وقعنا هن ایمن من صناف
و بالغرفی و العرجاء یوماً
و ایاماً علی ماء الطفاف .
(از معجم البلدان ).
غرفی . [ غ َ فی ی ] (ع ص نسبی ) آنچه با غرف بپیرایند: سقاءغرفی ؛ مشک به غرف پیراسته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تأنیث آن غرفیة است . رجوع به غرفیة شود.
کلمات دیگر: