کلمه جو
صفحه اصلی

فحض

فرهنگ فارسی

شکستن هر چیزی و اکثر استعمال آن در چیز تر آید .

لغت نامه دهخدا

فحض. [ ف َ ] ( ع مص ) شکستن هر چیزی ، و اکثر استعمال آن در چیز تر آید مثل خیار و بادرنگ و جز آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: