کنایه از بفکر فرو رفتن است
قافیه اندیشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قافیه اندیشیدن. [ ی َ / ی ِ اَ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از به فکر فرورفتن است :
قافیه اندیشم و دلدار من
گویدم مندیش جز دیدار من.
قافیه اندیشم و دلدار من
گویدم مندیش جز دیدار من.
مولوی.
کلمات دیگر: