موضعی است که پیغمبر ( ص ) بنی الاحب از قبیله عذره را بخشیده و عطا فرموده .
قالس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قالس. [ ل ِ ] ( ع ص ) آنکه طعام و یا شراب از شکم بدهان آوردخواه بیرون ریزد و یا باز فروبرد. ( ناظم الاطباء ).
قالس. [ ل ِ ] ( اِخ ) موضعی است که پیغمبر ( ص ) بنی الاحب از قبیله عذره را بخشیده و عطا فرموده. ( معجم البلدان ج 7 ص 16 ) ( منتهی الارب ).
قالس. [ ل ِ ] ( اِخ ) موضعی است که پیغمبر ( ص ) بنی الاحب از قبیله عذره را بخشیده و عطا فرموده. ( معجم البلدان ج 7 ص 16 ) ( منتهی الارب ).
قالس . [ ل ِ ] (اِخ ) موضعی است که پیغمبر (ص ) بنی الاحب از قبیله ٔ عذره را بخشیده و عطا فرموده . (معجم البلدان ج 7 ص 16) (منتهی الارب ).
قالس . [ ل ِ ] (ع ص ) آنکه طعام و یا شراب از شکم بدهان آوردخواه بیرون ریزد و یا باز فروبرد. (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: