ازدواج , عروسي , جشن عروسي , زناشويي , يگانگي , اتحاد , عقيد , پيمان ازدواج , نکاح
زواج
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
زناشویی
( اسم ) زناشویی نکاح .
( اسم ) زناشویی نکاح .
فرهنگ معین
(زَ ) [ ع . ] (اِمص . ) زناشویی .
لغت نامه دهخدا
زواج. [ زَ ] ( ع اِمص ) اسم است از تزویج. ( از اقرب الموارد ). نکاح و عروسی. ( ناظم الاطباء ). زناشویی. نکاح. عروسی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ عمید
زناشویی.
کلمات دیگر: