کلمه جو
صفحه اصلی

میموم

فرهنگ فارسی

بدر یا انداخته شده

لغت نامه دهخدا

میموم. [ م َ مو ] ( ع ص ) به دریا انداخته شده. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجل میموم ؛ مرد به دریا انداخته شده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ).


کلمات دیگر: