کلمه جو
صفحه اصلی

اندایه

فرهنگ فارسی

( اسم ) مال. بنایی که با آن گل یا گچ بدیوار مالند .

لغت نامه دهخدا

اندایه. [ اَ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) به معنی انداوه است که ماله استادان گل کار باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). دست افزاری باشد که بدان کاهگل بیندایند و آنرا ماله نیز گویند. ( فرهنگ جهانگیری ). انداوه. ماله. ( ناظم الاطباء ). ماله بنایی که با آن گل یا گچ بدیوار مالند. ( فرهنگ فارسی معین ) :
بامچه اندودن کس را بدوغ
خواست ز من عاریت اندایه کیر.
سوزنی.
|| شکوه و شکایت.( برهان قاطع ). شکوه. ( آنندراج ). شکایت. ( جهانگیری ). || غیبت. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). || بهتان. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: