سرشته و عجین شده با مینا سبز رنگ بلور سرشت
مینا سرشت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
میناسرشت. [ س ِرِ ] ( ص مرکب ) سرشته و عجین شده با مینا. || سبزرنگ ( به مناسبت لون و رنگ مینا ) :
نهاده بر آن فرش میناسرشت
یکی لوح یاقوت مینانوشت.
نهاده بر آن فرش میناسرشت
یکی لوح یاقوت مینانوشت.
نظامی ( اقبالنامه چ وحید ص 183 ).
|| بلورسرشت. ( حاشیه ص 183 اقبالنامه چ وحید ).کلمات دیگر: