کلمه جو
صفحه اصلی

حلل

عربی به فارسی

تجزيه کردن , تحليل کردن , موشکافي کردن , جداکردن , جزءيات را مطالعه کردن , پاره پاره کردن , تشريح کردن , با تجزيه ازمايش کردن , فرگشايي کردن


فرهنگ فارسی

جمع حله
( اسم ) ۱ - زیورها پیرایه ها . ۲ - لباسهای نو جامه ها . ۳ - بردهای یمانی .

فرهنگ معین

(حُ لَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ حله . ۱ - زیورها، پیرایه ها. ۲ - لباس های نو، جامه ها. ۳ - برده های یمانی .

فرهنگ عمید

= حُلّه

حُلّه#NAME?


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۵۱(بار)


کلمات دیگر: