شدت غیظ، شدت خشم، کینه ودشمنی
( اسم ) ۱ - کینه دشمنی ( شدید ) . ۲ - خشم شدید شدت غیظ .
( اسم ) ۱ - کینه دشمنی ( شدید ) . ۲ - خشم شدید شدت غیظ .
حنق . [ ح َ ن َ ] (ع اِ) خشم و شدت خشم . || (مص ) خشم گرفتن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سخت کینه شدن و خشم گرفتن . (المصادر زوزنی ) (غیاث از شرح نصاب ).
حنق . [ ح َ ن ِ ] (ع ص ) شدیدالغیظ. (اقرب الموارد). خشمگین . حانق . حنیق .رجوع به حنیق شود. || (مص ) خشم گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
حنق . [ ح ُ ن ُ ](ع ص ) فربهان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مردمان فربه . (ناظم الاطباء): ابل حنق ؛ سیمان . (اقرب الموارد). شتران فربه . || ج ِ حنیق . (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به حنیق شود.