کلمه جو
صفحه اصلی

رصین

فارسی به انگلیسی

grave, firm

عربی به فارسی

با احتياط , داراي تميز و بصيرت , باخرد


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - محکم پابرجا استوار . ۲ - جزیل استوار مقابل رکیک کلام رصین .
یکی از سلاطین ارام و او همان است که بر ضد یوتام اعلان جنگ کرد و اورشلیم را در ایام آحاز محاصره نمود

فرهنگ معین

(رَ ) [ ع . ] (ص . ) محکم ، پابرجا.

لغت نامه دهخدا

رصین. [ رَ ] ( ع ص ) محکم. ( قاموس کتاب مقدس ). محکم و برجای. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). محکم و استوار و پابرجای. ( یادداشت مؤلف ). || جزیل. استوار. مقابل رکیک : کلام رصین. ( فرهنگ فارسی معین ). استوار ( در سخن ). ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || مرد مهربان. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ستیهنده در حاجت یار خود. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || دردناک ، گویند: هو رصین الجوف ؛ یعنی دردناک شکم است. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). دردناک و رنج آور. ( از اقرب الموارد ). رصین الجوف ؛ دردناک شکم. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) هر یک از دو استخوان در دو طرف استخوان سر زانوی اسب پیوسته ، و آن دو را رصینا الفرس گویند. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). دو استخوان است در دو طرف استخوان سر زانوی اسب پیوسته. ( آنندراج ).

رصین. [ رَ ] ( اِخ ) یکی از سلاطین ارام ، واو همان است که بر ضد یوتام اعلان جنگ کرد و اورشلیم را در ایام آحاز محاصره نمود. ( قاموس کتاب مقدس ).

رصین . [ رَ ] (اِخ ) یکی از سلاطین ارام ، واو همان است که بر ضد یوتام اعلان جنگ کرد و اورشلیم را در ایام آحاز محاصره نمود. (قاموس کتاب مقدس ).


رصین . [ رَ ] (ع ص ) محکم . (قاموس کتاب مقدس ). محکم و برجای . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). محکم و استوار و پابرجای . (یادداشت مؤلف ). || جزیل . استوار. مقابل رکیک : کلام رصین . (فرهنگ فارسی معین ). استوار (در سخن ). (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || مرد مهربان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ستیهنده در حاجت یار خود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دردناک ، گویند: هو رصین الجوف ؛ یعنی دردناک شکم است . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). دردناک و رنج آور. (از اقرب الموارد). رصین الجوف ؛ دردناک شکم . (ناظم الاطباء). || (اِ) هر یک از دو استخوان در دو طرف استخوان سر زانوی اسب پیوسته ، و آن دو را رصینا الفرس گویند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دو استخوان است در دو طرف استخوان سر زانوی اسب پیوسته . (آنندراج ).


فرهنگ عمید

ویژگی سخن محکم و استوار.

پیشنهاد کاربران

پا برجا

استوار

محکم

هوشیار، عاقل


کلمات دیگر: