رصین
فارسی به انگلیسی
عربی به فارسی
با احتياط , داراي تميز و بصيرت , باخرد
فرهنگ فارسی
یکی از سلاطین ارام و او همان است که بر ضد یوتام اعلان جنگ کرد و اورشلیم را در ایام آحاز محاصره نمود
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
رصین. [ رَ ] ( اِخ ) یکی از سلاطین ارام ، واو همان است که بر ضد یوتام اعلان جنگ کرد و اورشلیم را در ایام آحاز محاصره نمود. ( قاموس کتاب مقدس ).
رصین . [ رَ ] (اِخ ) یکی از سلاطین ارام ، واو همان است که بر ضد یوتام اعلان جنگ کرد و اورشلیم را در ایام آحاز محاصره نمود. (قاموس کتاب مقدس ).
رصین . [ رَ ] (ع ص ) محکم . (قاموس کتاب مقدس ). محکم و برجای . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). محکم و استوار و پابرجای . (یادداشت مؤلف ). || جزیل . استوار. مقابل رکیک : کلام رصین . (فرهنگ فارسی معین ). استوار (در سخن ). (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || مرد مهربان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ستیهنده در حاجت یار خود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دردناک ، گویند: هو رصین الجوف ؛ یعنی دردناک شکم است . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). دردناک و رنج آور. (از اقرب الموارد). رصین الجوف ؛ دردناک شکم . (ناظم الاطباء). || (اِ) هر یک از دو استخوان در دو طرف استخوان سر زانوی اسب پیوسته ، و آن دو را رصینا الفرس گویند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دو استخوان است در دو طرف استخوان سر زانوی اسب پیوسته . (آنندراج ).