کلمه جو
صفحه اصلی

رخاء

فرهنگ معین

(رُ ) [ ع . ] (اِ. ) باد نرم .
(رَ ) [ ع . ] (اِمص . ) فراوانی نعمت ، فراخ شدن زندگانی .

(رُ) [ ع . ] (اِ.) باد نرم .


(رَ) [ ع . ] (اِمص .) فراوانی نعمت ، فراخ شدن زندگانی .


لغت نامه دهخدا

رخاء. [ رِ ] (ع مص ) مراخاة. (ناظم الاطباء). و رجوع به مراخاة شود.


رخاء. [ رَ ] ( ع مص ) سست و نرم گردیدن. ( ناظم الاطباء ). سست و نرم شدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به رَخا شود. || فراخ زیست شدن. ( آنندراج ). فراخ زیست گردیدن. ( از اقرب الموارد ).

رخاء. [ رَ ] ( ع اِمص ) فراخی زیست و توانگری. ( ناظم الاطباء ). فراخی. ( مهذب الاسماء ). فراخی زندگانی. ( از اقرب الموارد ). فراخی زیست. ( آنندراج ) : تبارک من یتهم قضایاه فی الشدة و الرخاء. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 99 ). || سستی و نرمی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). || ( ص ) یقال : هم فی عیش رخاء؛ و هو الواسع. ( مهذب الاسماء ).

رخاء. [ رُ ] ( ع اِمص ) رَخاء. سستی و نرمی.( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). و رجوع به رخا شود. || ( ص ، اِ ) باد نرم. ( دهار ) ( ترجمان القرآن ). باد نرم. قال اﷲ تعالی : فسخرنا له الریح تجری بامره رخاء ( قرآن 36/38 )؛ ای جعلناها رخاء. ( آنندراج ). باد نرم که هیچ چیز را به جنبش درنیاورد. ( از اقرب الموارد ). باد نرم و نسیم. ( ناظم الاطباء ).

رخاء. [ رِ ] ( ع مص ) مراخاة. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مراخاة شود.

رخاء. [ رَخ ْ خا ] ( ع ص ، اِ ) رَخاخ. زمین نرم. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || زمین فراخ. ( ناظم الاطباء ). || زمین دمیده که زیر پا شکسته گردد. ج ، رَخاخی ، رُخاخی . ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

رخاء. [ رَ ] (ع اِمص ) فراخی زیست و توانگری . (ناظم الاطباء). فراخی . (مهذب الاسماء). فراخی زندگانی . (از اقرب الموارد). فراخی زیست . (آنندراج ) : تبارک من یتهم قضایاه فی الشدة و الرخاء. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 99). || سستی و نرمی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). || (ص ) یقال : هم فی عیش رخاء؛ و هو الواسع. (مهذب الاسماء).


رخاء. [ رَ ] (ع مص ) سست و نرم گردیدن . (ناظم الاطباء). سست و نرم شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به رَخا شود. || فراخ زیست شدن . (آنندراج ). فراخ زیست گردیدن . (از اقرب الموارد).


رخاء. [ رَخ ْ خا ] (ع ص ، اِ) رَخاخ . زمین نرم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زمین فراخ . (ناظم الاطباء). || زمین دمیده که زیر پا شکسته گردد. ج ، رَخاخی ّ، رُخاخی ّ. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


رخاء. [ رُ ] (ع اِمص ) رَخاء. سستی و نرمی .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به رخا شود. || (ص ، اِ) باد نرم . (دهار) (ترجمان القرآن ). باد نرم . قال اﷲ تعالی : فسخرنا له الریح تجری بامره رخاء (قرآن 36/38)؛ ای جعلناها رخاء. (آنندراج ). باد نرم که هیچ چیز را به جنبش درنیاورد. (از اقرب الموارد). باد نرم و نسیم . (ناظم الاطباء).


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
رخو (۱ بار)

«رُخاء» به معنای نرم و ملایم است و توصیف باد به «رخاء» در این آیه، بیان منظم بودن و نرم بودن حرکات آن است، به طوری که آنها در عین حرکت سریع، احساس ناراحتی نمی کردند، درست مانند وسائل تکامل یافته سریع السیر کنونی که بعضاً انسان به هنگامی که با آن سفر می کند این احساس را دارد که گویی در اطاق خانه اش نشسته است، در حالی که با سرعت سرسام آوری، در حرکت است.
. در اقرب الموارد گوید: رخاء (به ضم) باد ملایمی است که چیزی را حرکت نمی‏دهد. رخاء به معنی نرمی و آرامی حال از ریح است یعنی: باد به سلیمان مسخّر کردیم به دستور او به آرامی جاری می‏شد ره هر جا که سلیمان می‏خواست. جریان تسخیر باد سلیمان در «ریح» خواهد آمد «رخاء» فقط یکبار در قرآن آمده است.

پیشنهاد کاربران

رخاء : زندگی فراخ و خوش ، فراخی و گشایش ، آسودگی .

حدیث ازحضرت امیرالمومنین علی علیه السلام :
عِنْدَ تَنَاهِی الشِّدَّةِ، تَکُونُ الْفَرْجَةُ؛ وَ عِنْدَ تَضَایُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ، یَکُونُ الرَّخَاءُ. چون سختی به نهایت رسد، گشایش آید و چون حلقه هاى بلا تنگ گردد، آسودگی فرا رسد.


�رُخاء� به معنای نرم و ملایم است .


کلمات دیگر: