کلمه جو
صفحه اصلی

دباغت

فرهنگ فارسی

پاک کردن وپیراستن پوست حیوانات، پیشه دباغ
۱ - ( مصدر ) پاک و پرداخت کردن پوست حیوانات پیراهیدن . ۲ - ( اسم ) دباغی .

فرهنگ معین

(دَبّ غَ ) [ ع . ] (مص م . ) پرداخت کردن پوست حیوانات .

لغت نامه دهخدا

دباغت. [ دِ غ َ ] ( ع مص ) آشگری. دباغة. پوست پیرایی. آش کردن. پوست پیراستن. آش نهادن. حرفه دباغ. دباغی. پیراستن چرم. پیرایش پوست. پیراستن و پاک کردن پوست. ( غیاث اللغات ). دباغی کردن. پیراهش. پیراهیدن. دبغ. دباغ. ( منتهی الارب ) :
وآن نمطهای گوهرآموده
چرمهای دباغت آلوده.
نظامی.
در دباغت گر خلق پوشید مرد
خواجگی خواجه را آن کم نکرد.
مولوی.
مناخة؛ نشان دباغت. ( منتهی الارب ). اندباغ ؛ دباغت یافتن پوست. ادیم مأروط؛ پوست دباغت داده شده به برگ ارطی. ( منتهی الارب ). افق ؛ دباغت ناتمام دادن. ( منتهی الارب ). و رجوع به دباغة شود. || آلودن و خشک کردن رطوبات اصلیه از چیزی. ( غیاث اللغات ).

دباغة. [ دِ غ َ ] ( ع مص ) دباغت. پاک کردن وپیراستن پوست. پوست پیراستن. دباغی کردن. ( منتهی الارب ) ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). پیراستن پوست را. ( منتهی الارب ). خشک کردن رطوبات اصلیه از چیزی. ( از آنندراج ). ازاله کردن رطوبات و گندگی های نجس از پوست. ( از تعریفات جرجانی ). چرم را پاک کردن. آش نهادن. آشگری. دبغ. دباغ. ( منتهی الارب ) و رجوع به دباغت شود. || رنگ سبز دادن جامه را. ( منتهی الارب ).

دباغت . [ دِ غ َ ] (ع مص ) آشگری . دباغة. پوست پیرایی . آش کردن . پوست پیراستن . آش نهادن . حرفه ٔ دباغ . دباغی . پیراستن چرم . پیرایش پوست . پیراستن و پاک کردن پوست . (غیاث اللغات ). دباغی کردن . پیراهش . پیراهیدن . دبغ. دباغ . (منتهی الارب ) :
وآن نمطهای گوهرآموده
چرمهای دباغت آلوده .

نظامی .


در دباغت گر خلق پوشید مرد
خواجگی خواجه را آن کم نکرد.

مولوی .


مناخة؛ نشان دباغت . (منتهی الارب ). اندباغ ؛ دباغت یافتن پوست . ادیم مأروط؛ پوست دباغت داده شده به برگ ارطی . (منتهی الارب ). افق ؛ دباغت ناتمام دادن . (منتهی الارب ). و رجوع به دباغة شود. || آلودن و خشک کردن رطوبات اصلیه از چیزی . (غیاث اللغات ).

فرهنگ عمید

پاک کردن و پیراستن پوست حیوانات، پیشۀ دباغ.


کلمات دیگر: