کلمه جو
صفحه اصلی

ابراهیم یکم

دانشنامه عمومی

ابراهیم یکم (به ترکی عثمانی: ابراهیم اول) (۵ نوامبر ۱۶۱۵–۱۲/۱۸ اوت ۱۶۴۸) از سال ۱۶۴۰ تا ۱۶۴۸ سلطان امپراتوری عثمانی بود.
تورخان سلطان، اولین خاصگی سلطان ابراهیم و مادر محمد چهارم بود.
معزز سلطان، دومین خاصگی سلطان ابراهیم و مادر احمد دوم بود.
دلآشوب سلطان، سومین خاصگی سلطان ابراهیم و مادر سلیمان دوم بود.
عایشه سلطان، چهارمین خاصگی سلطان ابراهیم و مادر شاهزاده مراد بود.
ماه انور سلطان، پنجمین خاصگی سلطان ابراهیم و مادر شاهزاده عثمان بود.
ساچبال سلطان، ششمین خاصگی سلطان ابراهیم و مادر شاهزاده سلیم بود.
شویکر سلطان، هفتمین خاصگی سلطان ابراهیم و مادر شاهزاده بایزید بود.
هماشاه سلطان، هشتمین خاصگی سلطان و همسر عقدی ابراهیم و مادر شاهزاده اورخان بود.
او پسر سلطان احمد یکم بود و در استانبول زاده شد. او یکی از مشهورترین سلطان های عثمانی بود. بر خلاف اینکه مراد چهارم وصیت کرده بود که پس از مرگش، ابراهیم یکم باید کشته شود، پس از مرگ مراد چهارم، وی در سال (۱۶۴۰) با میانجی کردن کوسم سلطان به سلطنت رسید. نویسنده انگلیسی می گوید «او نه تنها در شجاعت، دلاوری و کشور داری با برادرش قابل مقایسه نبود بلکه وحشی گری او ده ها برابر از برادرش بیش تر بود. او تنها شهرتش مدیون عشق به زنان و عیش ونوش بود.»کوسم سلطان به مدت هشت سال برای پسرش ابراهیم یکم نیز نایب السلطنه شد اگر هم رسماً نشده باشد در آن دوران مانند یک نایبه رفتار می کرده است و تمام تصمیمات دولت را او می گرفته است ولی سلطان ابراهیم خان با تحریک همسرش ترخان خدیجه سلطان مادرش را تبعید نمود. از آن موقع دشمنی بین مادر و پسر شدت گرفت. در سال۱۶۴۸ سپاهیان شورششان را آغاز نمودند. از کوسم سلطان برای عزل و به قتل رساندن سلطان ابراهیم خان اجازه گرفتند. سپس پس از اجازه گرفتن از کوسم سلطان در ۱۲ اوت سلطان ابراهیم خان را عزل و سپس در ۱۸ اوت در قصر او را خفه کردند. او را در مسجد ایا صوفیه به خاک سپردند و پسر خردسالش رابه سلطنت نشاندند
سلطان ابراهیم از زمان شاهزاده بودنش مشکلات روحی داشت چراکه برادرش مراد چهارم او را زندانی کرده بود و او هر روز از اینکه برادرش او را خفه کند می ترسید و به همین دلیل دچار مشکلات روحی و روانی شده بود. اما همانند عمویش مصطفی یکم نیز به طور کامل عقلش را از دست نداده بود. در سال های آخر سلطنتش نیز به دلیل خرید بیشتر خز سمور و اسراف بیجای پول، بیشتر دیوانه خطاب شد اما همان طور که گفته شد او مانند عمویش دیوانه نبوده است. مهم ترین اثبات این موضوع این است که وقتی برادرش مراد چهارم مرد به او گفتند که دیگر تخت ازآن توست ولی او قبول نکرد و گفت من نیازی به تخت پادشاهی ندارم، ازآن برادرم باشد چراکه فکر می کرد همهٔ این ها نقشه است و برادرش نمرده است. اگر به یک دیوانه بگویند تخت مال توست دوان دوان می رود به سوی تخت لکن یک عاقل اول می خواهد که مطمئن شود.
سلطان ابراهیم اول


کلمات دیگر: