کلمه جو
صفحه اصلی

خریر

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - آواز آب و باد . ۲ - آواز گلوی خفته . ۳ - جای پست میان دو بلندی .
نام موضعی است از نواحی وشم به یمامه

فرهنگ معین

(خَ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - صدای آب و وزش باد. ۲ - جای پست . ۳ - خِرخِر، صدایی که از گلوی شخص خوابیده برآید.

لغت نامه دهخدا

خریر. [ خ َ ]( ع مص ) آواز کردن بهنگام خواب یا بهنگام جنگی. || آواز کردن باد و عقاب. ( از منتهی الارب ) ( ازتاج العروس ). بانک کردن آب. ( تاج المصادر بیهقی ).

خریر. [ خ َ ] ( ع اِ ) آواز آب و باد و عقاب در پریدن. || آواز گلوی خفته و خبه کرده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس )( از لسان العرب ). || جای پست میان دو بلندی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ).

خریر. [ خ َ ] ( اِخ ) نام موضعی است از ناحی وشم به یمامه. ( از معجم البلدان یاقوت ).

خریر. [ خ َ ] (اِخ ) نام موضعی است از ناحی وشم به یمامه . (از معجم البلدان یاقوت ).


خریر. [ خ َ ] (ع اِ) آواز آب و باد و عقاب در پریدن . || آواز گلوی خفته و خبه کرده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس )(از لسان العرب ). || جای پست میان دو بلندی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از تاج العروس ).


خریر. [ خ َ ](ع مص ) آواز کردن بهنگام خواب یا بهنگام جنگی . || آواز کردن باد و عقاب . (از منتهی الارب ) (ازتاج العروس ). بانک کردن آب . (تاج المصادر بیهقی ).



کلمات دیگر: