کلمه جو
صفحه اصلی

ککی

فرهنگ فارسی

( اسم ) فضل. آدمی براز غایط .
ککه است که فضله و افگندگی و غایط آدمی باشد. سرگین آدمی

لغت نامه دهخدا

ککی. [ ک َ ] ( اِ ) ککه است که فضله وافگندگی و غایط آدمی باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). ککه. سرگین آدمی. ( انجمن آرا ). و رجوع به ککه شود.

دانشنامه عمومی

ککی نام مکانهای زیر است:
ککی (جاسک) روستایی در دهستان گابریک بخش مرکزی شهرستان جاسک استان هرمزگان
ککی (خاش) روستایی در دهستان کهنوک بخش ایرندگان شهرستان خاش استان سیستان و بلوچستان
ککی (سیب و سوران) روستایی در دهستان سیب و سوران بخش مرکزی شهرستان سیب و سوران استان سیستان و بلوچستان
ککی (کنارک) روستایی در دهستان زرآبادشرقی بخش زرآباد شهرستان کنارک استان سیستان و بلوچستان

گویش مازنی

/kakki/ گل شیپوری – نیلوفر وحشی - نام پرنده ای است که به دلیل آوای دل انگیز و زیبایی خاص این پرنده خانواده ی عزادار، متوفی را به آن تشبیه می کنند & کوکو، از انواع پرنده

۱گل شیپوری – نیلوفر وحشی ۲نام پرنده ای است که به دلیل آوای ...


کوکو،از انواع پرنده



کلمات دیگر: