کلمه جو
صفحه اصلی

خطاکاری

فارسی به انگلیسی

error, evil, wrongdoing, misfeasance, sinfulness

sinfulness


error, evil, wrongdoing


مترادف و متضاد

wrongdoing (اسم)
خلاف، خطا کاری، عمل پست و شیطنت امیز

لغت نامه دهخدا

خطاکاری. [ خ َ ]( حامص مرکب ) جرم. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
عذرخواهان را خطاکاری ببخش
زینهاری را بجان ده زینهار.
سعدی.


کلمات دیگر: