کلمه جو
صفحه اصلی

سامانمند

فارسی به انگلیسی

systematic, coherent, orderly, trim

systematic


فرهنگ فارسی

ویژگی آنچه در چارچوب یک سامانه نظم و ترتیب یافته است


فرهنگستان زبان و ادب

{systematic/ systematical} [عمومی] ویژگی آنچه در چارچوب یک سامانه نظم و ترتیب یافته است


کلمات دیگر: