کلمه جو
صفحه اصلی

دین طراز

فرهنگ فارسی

که دین زیور وی باشد .

لغت نامه دهخدا

دین طراز. [ طَ ] ( ص مرکب ) که دین زیور وی باشد. که آرایشی جز دین نپذیرد. || ( نف مرکب ) که دین را آراید و طراز دهد :
قطعه ای گرثنا طرازیدم
بجهانجوی دین طراز فرست.
خاقانی.
زهی دین طرازی که بی نقش نامت
در آفاق یک حرف معجم ندارد.
خاقانی.
ملک عقیم گشته ز آل یزید گفتا
کز نفس دین طراز تو به حیدری ندارم.
خاقانی.


کلمات دیگر: