کلمه جو
صفحه اصلی

اعما

فرهنگ فارسی

( مصدر ) کور کردن .

پیشنهاد کاربران

نابینا، کور، کسی که بینایی خود را از دست داده باشد.

کور شده. کور کرده


کلمات دیگر: