کلمه جو
صفحه اصلی

حلقه زدن دور چیزی

فارسی به انگلیسی

entwine

مترادف و متضاد

enlace (فعل)
دور گرفتن، گرفتار کردن، حلقه زدن دور چیزی

پیشنهاد کاربران

تنوره زدن. [ ت َ رَ / رِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) چرخ زدن و گرد گشتن و حلقه بستن ، چنانکه گردباد تنوره می زند. ( آنندراج ) . گرد چیزی گرد آمدن :
هزاران دلیران جوینده کین
به گردش تنوره زدند از کمین.
اسدی.
تنوره زد از گردش اندر سپاه
ز هر سو بزخمش گرفتند راه.
اسدی.

crowd around


کلمات دیگر: