مترادف بی اعتباری : بی قدری، فرومایگی، نااستواری، نادرستی، ناراستی
بی اعتباری
مترادف بی اعتباری : بی قدری، فرومایگی، نااستواری، نادرستی، ناراستی
فارسی به انگلیسی
unreliability, invalidity, lack of credit
disrepute
فارسی به عربی
استخفاف , استیاء , سوء السمعة
مترادف و متضاد
بیقدری، فرومایگی
نااستواری، نادرستی، ناراستی
عدم، پوچی، صفر، بطلان، بی اعتباری، نیستی
کاهش، توهین، بی اعتباری، بی احترامی، خوار شماری، انکارفضیلت
بد نامی، بی اعتباری
بی اعتباری، از نظر افتادگی، مغضوبیت
بی اعتباری، عدم اطمینان
بی اعتباری، از نظر افتادگی، مغضوبیت
پیشنهاد کاربران
بی سنگی ؛ بی ارزشی. بی اعتباری :
زآنکه سنگ آنرا بود کز سیم و زر دارد یسار
رحم کن منگر به بی سنگی و بی سیمی من.
سیفی نیشابوری.
بی سنگی ما ز بی زر و سیمی ماست.
امیرمحمود قمی.
زآنکه سنگ آنرا بود کز سیم و زر دارد یسار
رحم کن منگر به بی سنگی و بی سیمی من.
سیفی نیشابوری.
بی سنگی ما ز بی زر و سیمی ماست.
امیرمحمود قمی.
کلمات دیگر: