کلمه جو
صفحه اصلی

بی اعتباری


مترادف بی اعتباری : بی قدری، فرومایگی، نااستواری، نادرستی، ناراستی

فارسی به انگلیسی

unreliability, invalidity, lack of credit


disrepute


disrepute, unreliability, invalidity, lack of credit

فارسی به عربی

استخفاف , استیاء , سوء السمعة

مترادف و متضاد

بی‌قدری، فرومایگی


نااستواری، نادرستی، ناراستی


nullity (اسم)
عدم، پوچی، صفر، بطلان، بی اعتباری، نیستی

disparagement (اسم)
کاهش، توهین، بی اعتباری، بی احترامی، خوار شماری، انکارفضیلت

discredit (اسم)
بد نامی، بی اعتباری

disfavour (اسم)
بی اعتباری، از نظر افتادگی، مغضوبیت

unreliability (اسم)
بی اعتباری، عدم اطمینان

disfavor (اسم)
بی اعتباری، از نظر افتادگی، مغضوبیت

پیشنهاد کاربران

بی سنگی ؛ بی ارزشی. بی اعتباری :
زآنکه سنگ آنرا بود کز سیم و زر دارد یسار
رحم کن منگر به بی سنگی و بی سیمی من.
سیفی نیشابوری.
بی سنگی ما ز بی زر و سیمی ماست.
امیرمحمود قمی.


کلمات دیگر: