مترادف کنگره : دندانه، شرفه، مجلس
برابر پارسی : گرد همآیی، انجمن، همایش
congress, coil, convention, indentation, legislature, perforation, scallop, serration, tooth
congress
crenation, notch, milling, milled edge, turret, pinnacle, battlement
دندانه، شرفه
مجلس
۱. دندانه، شرفه
۲. مجلس
(کُ گِ رِ) (اِ.) شرفه ، دندانه ، دندانه های بالای دیوارها و بلندی های هرچیزی .
(کُ گْ یا گِ رِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مجلسی متشکل از نمایندگان چند دولت یا عده ای دانشمند برای بحث و گفتگو، همایش (فره ). 2 - مجلس قانون گذاری ایالات متحده امریکا.
کنگره . [ ک ِ گ ِ رَ / رِ ] (اِ) به معنی کنگر است که سازی باشد که مردم هندوستان نوازند و آن چوبی است که بر آن دو تار فولادی کشیده اند و بر زیر هر دو سر آن چوب دو کدو نصب کرده اند. (برهان )(آنندراج ) (جهانگیری ). رجوع به کنگر و کنگری شود.
کنگره . [ ک ُ گ ِ رِ ] (فرانسوی ، اِ) مجمعی از سران دول ، نمایندگان ممالک یا دانشمندان که در باره ٔ مسائل سیاسی ، اقتصادی ، علمی و غیره بحث کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
ابوالعباس .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فرخی .
فرخی .
منوچهری .
اسدی .
اسدی .
ناصرخسرو.
خیام (چ فروغی ص 108).
خاقانی .
خاقانی .
نظامی .
نظامی .
مولوی .
مولوی .
سعدی .
سعدی .
سعدی .
حافظ.
۱. دندانههای مثلث یا نیمدایره که از گل، سنگ، یا آجر بر بالای دیوار، برج، و بارو میسازند.
۲. هرچیز دندانهدار: کنگرۀ پارچه.
۱. تجمعی که در آن گروهی از دانشمندان و متخصصین در مورد موضوعی علمی، فرهنگی، اقتصادی، و یا سیاسی اظهارنظر میکنند؛ گردهمایی.
۲. (سیاسی) مجلس قانونگذاری در بعضی از کشورها.