کلمه جو
صفحه اصلی

سهل انگاری


مترادف سهل انگاری : آسان گیری، تسامح، تغافل، تهاون، غفلت، کاهلی، لاابالیگری، لاقیدی، ولنگاری

متضاد سهل انگاری : دقت، سختگیری

فارسی به انگلیسی

nonchalance, carelessness, delinquency, neglect, negligence, [in religious matters]latitudinarianism

nonchalance, carelessness, [in religious matters]latitudinarianism


delinquency, neglect, negligence


فارسی به عربی

لامبالات

مترادف و متضاد

indifference (اسم)
سردی، بی علاقگی، سهل انگاری، لاقیدی

insouciance (اسم)
بی پروایی، بی اعتنایی، سهل انگاری، بی قیدی

nonchalance (اسم)
مسامحه، سهل انگاری، لاقیدی

laches (اسم)
قصور، غفلت، تنبلی، سهل انگاری

آسان‌گیری، تسامح، تغافل، تهاون، غفلت، کاهلی، لاابالیگری، لاقیدی، ولنگاری ≠ دقت، سختگیری


فرهنگ فارسی

حالت و عمل سهل انگار .

لغت نامه دهخدا

سهل انگاری. [ س َ اِ ] ( حامص مرکب ) عمل سهل انگار. رجوع به ماده قبل شود.

دانشنامه عمومی

ساده گرفتن، سرسری گرفتن، جدی و مهم تلقی نکردن


جدول کلمات

اهمال

پیشنهاد کاربران

کوتاهی کردن

کوتاهی . . تهاون . .

آسان گرفتن ، راحتی طلب، سربه هوا

تهاون

سرهم بندی

آسان گیری، تسامح، تغافل، تهاون، غفلت، کاهلی، لاابالیگری، لاقیدی، ولنگاری

سست گرفتن . [ س ُ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) سهل انگاشتن . آسان گرفتن :
ز هر قومی حکایت باز می جست
نگیرد مرد زیرک کار خود سست .
نظامی .


که سخت سست گرفتی و نیک بد کردی
هزار نوبت ازین رای باطل استغفار.
سعدی .


|| آرام بودن . درشتی نکردن :
بگفتن درشتی مکن بر امیر
چو بینی که سختی کند سست گیر.
سعدی .


کلمات دیگر: