مترادف متمسک شدن : متوسل شدن، توسل جستن، دستاویز جستن، متشبث شدن، وسیله قرار دادن
متمسک شدن
مترادف متمسک شدن : متوسل شدن، توسل جستن، دستاویز جستن، متشبث شدن، وسیله قرار دادن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
ادامه دادن، ثابت قدم بودن، سماجت ورزیدن، دوام داشتن، متمسک شدن
متوسلشدن، توسل جستن
دستاویز جستن، متشبثشدن، وسیله قرار دادن
۱. متوسلشدن، توسل جستن
۲. دستاویز جستن، متشبثشدن، وسیله قرار دادن
پیشنهاد کاربران
سنگ خاله قورباغه را گرو کشیدن ؛ به امری یا دلیلی ناچیز متمسک و متوسل شدن.
کلمات دیگر: