کلمه جو
صفحه اصلی

روگردانی


مترادف روگردانی : اعراض، تمرد، رویگردانی، سرپیچی

فارسی به انگلیسی

rejection, defection, withdrawal

defection, withdrawal


فارسی به عربی

رفض

مترادف و متضاد

refusal (اسم)
رد، امتناع، روگردانی، سر پیچی، استنکاف، اباء

balk (اسم)
مرز، مانع، زمین شخم نشده، مایهء لغزش، امتناع، روگردانی، محظور

baulk (اسم)
امتناع، روگردانی

اعراض، تمرد، رویگردانی، سرپیچی


فرهنگ فارسی

برگشتگی . روی گردانی . اعراض

لغت نامه دهخدا

روگردانی. [ گ َ] ( حامص مرکب ) برگشتگی. ( ناظم الاطباء ). روی گردانی. اعراض. و رجوع به روی گردانی شود. || ترک. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به روگردان و روگردانیدن و روی گردانی شود. || مهاجرت. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

نکول

عدول

نکول، اعراض، تمرد، رویگردانی، سرپیچی


اعراض. . . . عدول. . . .


کلمات دیگر: