کلمه جو
صفحه اصلی

بی رغبت


مترادف بی رغبت : بی شوق، بی میل، وازده

متضاد بی رغبت : شوقمند، بارغبت، مایل، علاقه مند

فارسی به انگلیسی

indisposed, having no relish, nauseating, reluctant

indisposed


having no relish, nauseating, reluctant


مترادف و متضاد

بی‌شوق، بی‌میل، وازده ≠ شوقمند، بارغبت، مایل، علاقه‌مند


فرهنگ فارسی

بی خواهانی ٠ بدون تمایل ٠

لغت نامه دهخدا

بی رغبت. [ رَ ب َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + رغبت ) بی خواهانی. بدون تمایل. بی میل. بی اشتها. بی شوق. و رجوع به رغبت شود: زهد، زهادة؛ بی رغبت شدن. ( ترجمان القرآن ).

پیشنهاد کاربران

بی انگیزه

be averse to ( doing ) something


کلمات دیگر: