کلمه جو
صفحه اصلی

معروفه


مترادف معروفه : جنده، خودفروش، روسپی، بلایه، زانیه، زناکار، فاحشه، قحبه، لکاته، هرجایی

متضاد معروفه : نجیبه

فارسی به انگلیسی

public (woman)

مترادف و متضاد

جنده، خودفروش، روسپی، بلایه، زانیه، زناکار، فاحشه، قحبه، لکاته، هرجایی ≠ نجیبه


فرهنگ فارسی

ماخوذ از تازی در تداول فارسی زبانان صفت است زنان بد کار را .

لغت نامه دهخدا

معروفه . [ م َ ف َ / ف ِ ] (از ع ،ص ) در تداول فارسی زبانان ، صفت است زنان بدکار را.


معروفة. [ م َ ف َ ] (ع ص ) ارض معروفة؛ زمین خوشبو. (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد).


( معروفة ) معروفة. [ م َ ف َ ] ( ع ص ) ارض معروفة؛ زمین خوشبو. ( از منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد ).
معروفه. [ م َ ف َ / ف ِ ] ( از ع ،ص ) در تداول فارسی زبانان ، صفت است زنان بدکار را.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّعْرُوفَةٌ: سازگار با عرف جامعه ی انسانی - معروف(معروف به معنای هر عملی است که افکار عمومی آن را عملی شناخته شده بداند ، و با آن مانوس باشد ، و با ذائقهای که اهل هر اجتماعی از نوع زندگی اجتماعی خود به دست می آورد سازگار باشد ، و به ذوق نزند )
ریشه کلمه:
عرف (۶۹ بار)


کلمات دیگر: