مترادف اویزش : ( آویزش ) تشبث، تعلیق، توسل، تعلق، دلبستگی، علاقه، آرزم، جنگ، رزم، نبرد
اویزش
مترادف اویزش : ( آویزش ) تشبث، تعلیق، توسل، تعلق، دلبستگی، علاقه، آرزم، جنگ، رزم، نبرد
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تعلیق
مترادف و متضاد
متارکه، وقفه، تعلیق، ایست، توقف، تاخیر، تعطیل، بی تکلیفی، اندروایی، اویزانی، سوسپانسیون، اندروا، اویزش
فرهنگ فارسی
( آویزش ) ( اسم ) ۱ - عمل آویختن . ۲ - علقه علاقه تعلق پیوستگی . ۳ - جنگ نبرد مبارزه
پیوستگی، بستگی، آویختگی، آویخته بودن، در آویختگی در جنگ
پیوستگی، بستگی، آویختگی، آویخته بودن، در آویختگی در جنگ
فرهنگ معین
( آویزش ) (ز ِ ) (اِمص . ) ۱ - آویختن . ۲ - تعلق ، پیوستگی . ۳ - جنگ ، نبرد.
لغت نامه دهخدا
( آویزش ) آویزش. [ زِ ] ( اِمص ) جنگ :
بدانست کو را ز شاه بلند
ز رزم و ز آویزش آید گزند.
گه جنگ و آویزش و کارزار.
وز اندازه آویزش اندرگذشت.
همان به که آویزش و مرگ نیست.
نبد جای آویزش و کارزار.
از اندازه آویزش اندرگذشت.
قدم را با حدوث آویزشی نیست
و گر آویزش است آمیزشی نیست.
ز کارآگهان موبدی نیک خواه
چنان بد که برداشت روزی بشاه [ انوشیروان ]
که گاهی گنه بگذرانی همی
به بد، نام آنکس نخوانی همی
هم آن را دگرباره آویزش است
گنهکاراگرچند با پوزش است...
بدانست کو را ز شاه بلند
ز رزم و ز آویزش آید گزند.
فردوسی.
سخن گفتن اکنون نیاید بکارگه جنگ و آویزش و کارزار.
فردوسی.
بر این گونه تا خورز گنبد بگشت وز اندازه آویزش اندرگذشت.
فردوسی.
بدان گیتی ارچندشان برگ نیست همان به که آویزش و مرگ نیست.
فردوسی.
دو پایش فروشد بیک چاه سارنبد جای آویزش و کارزار.
فردوسی.
چو خورشید بر چرخ گردان بگشت از اندازه آویزش اندرگذشت.
فردوسی.
هر دو لشکر بجنگ مشغول شدند و آویزشی بود که خوارزمشاه گفت در مدت عمر چنین یاد ندارد. ( تاریخ بیهقی ). || علقه. علاقه. تعلق. پیوستگی. بستگی : قدم را با حدوث آویزشی نیست
و گر آویزش است آمیزشی نیست.
عطار.
|| در بیت ذیل محتمل است کلمه آویختن ، بر دار کردن ، یا مؤاخذه و بازپرس کردن یا سزا دادن باشد : ز کارآگهان موبدی نیک خواه
چنان بد که برداشت روزی بشاه [ انوشیروان ]
که گاهی گنه بگذرانی همی
به بد، نام آنکس نخوانی همی
هم آن را دگرباره آویزش است
گنهکاراگرچند با پوزش است...
فردوسی.
فرهنگ عمید
( آویزش ) ۱. پیوستگی، بستگی.
۲. آویختگی، آویخته بودن.
۳. درآویختگی در جنگ.
۲. آویختگی، آویخته بودن.
۳. درآویختگی در جنگ.
کلمات دیگر: