کلمه جو
صفحه اصلی

بیضی وار

فرهنگ فارسی

مانند بیضی ٠ بیضی آسا ٠ همانند بیضی ٠

[ریاضی] رویه‌ای که مقطع آن با هر صفحه‌ای بیضی یا دایره است [زیست‌شناسی- شاخۀ علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل تخم‌مرغ متقارن در گیاهان که در دو انتها به‌طور یکنواخت باریک شده باشد


لغت نامه دهخدا

بیضیوار. [ ب َ ضی ] ( ص مرکب ) مانند بیضی. بیضی آسا. همانند بیضی. || ( اِ مرکب ) یکی از سطوح هندسی بسته ای محدب ( به اصطلاح ریاضی یکی از سطوح درجه دوم ) شبیه به تخم مرغی که دو طرفش به یک اندازه فرض شود. بیضیوار سه صفحه تقارن داردکه دو به دو بر هم عمودند و نقطه مشترک آنها مرکز تقارن بیضیوار است و نیز سه محور تقارن دارد که دو به دو بر هم عمودند و از مرکز تقارن میگذرند. یکی از اقسام بیضیوار دوار است که از دوران یک بیضی در حول یکی از دو قطر آن حاصل میگردد، اگر بیضی حول قطر اطولش دوران کند بیضیوار کشیده و اگر حول قطر اقصرش بگردد بیضیوار دوار پَخت حاصل میگردد. زمین تقریباً بشکل بیضیوار دوار می باشد. ( از دائرة المعارف فارسی ).

دانشنامه آزاد فارسی

بِیْضی وار (ellipsoid)
رویه ای از درجۀ دوم که همۀ مقاطع مسطح آن بیضی یا دایره اند. بیضی وار نسبت به سه خط دوبه دو متعامد (محور)، و نسبت به سه صفحه که با این خطوط معین می شوند، متقارن است. محل تقاطع این خط ها مرکز بیضی وار است. بیضی وار دورانی (کره وار) بیضی واری است که از دَوَران یک بیضی حول یکی از محورهایش پدید آمده باشد. مقاطع حاصل از تقاطع چنین بیضی واری با صفحات عمود بر یکی از محورهایش همگی دایره اند.

فرهنگستان زبان و ادب

{ellipsoid} [ریاضی، زیست شناسی- علوم گیاهی] [ریاضی] رویه ای که مقطع آن با هر صفحه ای بیضی یا دایره است [زیست شناسی- شاخۀ علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل تخم مرغ متقارن در گیاهان که در دو انتها به طور یکنواخت باریک شده باشد


کلمات دیگر: