کلمه جو
صفحه اصلی

اوهام


مترادف اوهام : احلام، پندارها، خرافات، خیالات، وهم

فارسی به انگلیسی

imaginations, groundless fears


فارسی به عربی

سحاب ممطر

مترادف و متضاد

nimbus (اسم)
هاله، فر، ابر بارانی، اوهام

احلام، پندارها، خرافات، خیالات، وهم


فرهنگ فارسی

خیالات و پندارها، جمع وهم
( اسم ) جمع وهم گمانها خیالات پندارها .

فرهنگ معین

(اَ یا اُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ وهم ، گمان ها، خیالات ، پندارها.

لغت نامه دهخدا

اوهام. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وهم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ) ( غیاث اللغات ). آنچه در دل گذرد یا گمان و اعتقاد مرجوح. ( آنندراج ).
- در اوهام آمدن ؛ بوهم درآمدن. وصف چیزی به وهم آمدن :
تو در کنار من آیی من این طمع نکنم
که می نیایدت از حسن وصف در اوهام.
سعدی.
شمایلی که نیاید بوصف در اوهام
خصائصی که نگنجد بذکر در افواه.
سعدی.
- اوهام پرست ؛ خرافاقی. پیرو اوهام.
- اوهام پرستی ؛ پیروی خرافات. خرافه پرستی.

فرهنگ عمید

= وهم

وهم#NAME?


دانشنامه عمومی

اوهام نتیجۀ تحریف حواس است.
اوهام (رمان)، نوشتهٔ ریچارد باخ
اوهام همچنین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
اوهام (جمهوری آفریقای مرکزی)
اوهام (گروه موسیقی)

جدول کلمات

خیالات

پیشنهاد کاربران

خرافات ، خیالات

احلام. . . .


کلمات دیگر: