کلمه جو
صفحه اصلی

ملجا


مترادف ملجا : پناهگاه، پناه، حفاظ، مامن، ماوا، ملاذ

برابر پارسی : پناگاه، پناه، پشت و پناه

فارسی به انگلیسی

bulwark, cover, crutch, resource, retreat

فارسی به عربی

ماوی

عربی به فارسی

سوراخ زيرزميني , نقب , پناهگاه , زيرزمين لا نه کردن , پنهان شدن , نقب زدن , جان پناه , محافظت , حمايت , محافظت کردن , پناه دادن


مترادف و متضاد

refuge (اسم)
پناه، پناه گاه، پناهندگی، مفر، ملجا، تحصن

resort (اسم)
پناه گاه، پاتوغ، میعادگاه، مفر، محل استراحت، مامن، مراجعه، ملجا، رفت و آمد مکرر، ملاقات مکرر

پناهگاه، پناه، حفاظ، مامن، ماوا، ملاذ


فرهنگ فارسی

( اسم ) مجبور مضطر .
پناه گرفتن به کسی . پناه گرفتن .

لغت نامه دهخدا

ملجا. [ م َ ] ( ع اِ ) مأخوذ از تازی ، مَلجَاء.پناهگاه و جای پناه و مأمن و جای امن و پشت و پناه و جای استراحت و آسایش. ( ناظم الاطباء ) :
روزی است ازآن پس که در آن روز نیابند
خلق از حکم عدل نه ملجا و نه منجا.
ناصرخسرو.
جاودان زی تو که ایمن بود از نکبت چرخ
هرکه چون درگه تو مفزع و ملجا دارد.
جمال الدین عبدالرزاق ( دیوان چ وحید دستگردی ص 101 ).
ملکت گرفته رهزنان برده نگین اهریمنان
دین نزد این تردامنان نه جا نه ملجا داشته.
خاقانی.
من و ناجرمکی و دیر مخران
در بقراطیانم جا و ملجا.
خاقانی.
بارگاه عصمةالدین روز بار
خسروان را جا و ملجادیده ام.
خاقانی.
از مصاف بولهب فعلان نپیچانم عنان
چون رکاب مصطفی شد مأمن و ملجای من.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 324 ).
به استناد و اعتضاد شهزاده و ملجا و مهرب حضرت او نتواند. ( تاریخ غازان ص 86 ). و رجوع به ملجاء شود.
- ملجای خواقین ؛ پشت و پناه پادشاهان. ( ناظم الاطباء ).
- ملجای نوح ؛ کنایه از کوه جودی است که کشتی نوح علیه السلام آنجا فرود آمد. ( برهان ) ( آنندراج ). کوه جودی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

جای پناه بردن، پناهگاه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّلْجَأٍ: پناهگاه (کلمه ملجا به معنای آن نقطهای است که آدمی بدان پناهنده و متحصن میشود )
معنی وَزَرَ: ملجا و پناهگاه کوه که در مواقع خطر به آنجا پناهنده میشوند
ریشه کلمه:
لج ء (۳ بار)

پناه بردن. «لَجَأ اِلَی الْحِصْنِ: لاذَبِهِ» ملجاء به معنی پناهگاه است . و دانستند از خدا جز به سوی او پناهگاهی نیست. ایضاً . . این کلمه فقط سه بار در قرآن یافته است.

پیشنهاد کاربران

پناهگاه

تکیه گاه

( ع اِ ) مأخوذ از تازی ، مَلجَاء. پناهگاه و جای پناه و مأمن و جای امن و پشت و پناه و جای استراحت و آسایش . ( ناظم الاطباء )

جان پناه


کلمات دیگر: