مترادف معاصی : گناهان، بزه ها، ذنوب، جرم ها، معصیت ها
متضاد معاصی : طاعات، عبادات
برابر پارسی : گناهان، بزه ها، لغزش ها
sins, crimes
گناهان، بزهها، ذنوب، جرمها، معصیتها ≠ طاعات، عبادات
سعدی .
معاصی . [ م ُ ] (ع ص ) نافرمانی کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نافرمان و گردنکش و گناهکار. (ناظم الاطباء). و رجوع به معاصاة شود.
معصیت#NAME?