کلمه جو
صفحه اصلی

اکثریت


مترادف اکثریت : بیشترین ها

متضاد اکثریت : اقلیت

برابر پارسی : شمار بیشتر، بیشتری، بیشترین، بیشینه، مهیستی

فارسی به انگلیسی

absolute majority, body, generalities, mass, preponderance, preponderancy, mejority

absolute majority, body, generalities, majority, mass , preponderance, preponderancy


majority


فارسی به عربی

اغلبیة , معظم

مترادف و متضاد

بیشترین‌ها ≠ اقلیت


bulk (اسم)
توده، میزان، جسم، تنه، حجم، اکثریت، اندازه، جثه، جسامت

majority (اسم)
اکثریت، بیشان

feck (اسم)
قسمت، اکثریت

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - اکثر بودن مقابل اقلیت. ۳- بیشتر افراد یک کشور یک منطقه یا شهر که از جهت زبان مذهب یا نژاد با هم وجه اشتراکی دارند مقابل اقلیت . یا اکثریت تام اکثریت مطلق . تعداد آرایی است که لااقل مساوی نصف بعلاو. یک باشد. یا اکثریت نسبی . تعداد آرایی است که داوطلبی بدست میاورد بشرطی که زیادتر از آرائ داوطلبان دیگر باشد .

فرهنگ معین

(اَ ثَ یَّ ) [ ع . ] (مص جع . ) ۱ - اکثر بودن . مق اقلیت . ۲ - بیشتر افراد یک کشور، یک منطقه یا شهر که از جهت زبان ، مذهب یا نژاد با هم وجه مشترکی دارند. مق اقلیت .

لغت نامه دهخدا

اکثریت. [ اَ ث َ ری ی َ ] ( ع مص جعلی ،اِمص ، اِ ) بسیاری و افزونی. ( ناظم الاطباء ). || زیادتی در عدد. بیشتری و کثرت. ( ناظم الاطباء ).زیادتی در شماره. مقابل اقلیت. ( یادداشت مؤلف ). بیشتر افراد یک کشور، یک منطقه یا شهر که از جهت زبان ، مذهب ، یا نژاد با هم وجه اشتراکی دارند، مقابل اقلیت. ( فرهنگ فارسی معین ).
- اکثریت تام ؛ اکثریت مطلق. ( یادداشت مؤلف ) ( از فرهنگ فارسی معین ).
- اکثریت مطلقه یا مطلق ؛ اکثریت تام. نصف بعلاوه یک. ( از یادداشت مؤلف ). تعداد آرایی است که لااقل مساوی نصف به علاوه یک باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- اکثریت نسبی ؛ تعداد آرایی است که داوطلبی بدست می آورد بشرطی که زیادتر از آراء داوطلبان دیگر باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. اکثر بودن، بیشتر بودن، بسیاری و افزونی.
۲. (اسم ) بیشتر افراد یک کشور یا یک شهر یا یک انجمن.
۳. (اسم ) افراد یک مجموعه، کشور، یا سازمان که ویژگی های مشترک دارند و تعدادشان از سایر بخش ها بیشتر است.

دانشنامه عمومی

اکثریت وضعیتی ست که در آن یک گروه در یک مجموعه اعضای بیشتری از گروه های دیگر دارد و در تضاد با اقلیت معنا می شود. اکثریت سه نوع دارد:

فرهنگ فارسی ساره

بیشترین، بیشتری، بیشینه


جدول کلمات

عموم

پیشنهاد کاربران

اکثریت : [ اصطلاحات مجلسی ] به گروهی که در مجلس تعداد نمایندگان بیشتری را در بر بگیرد اکثریت گفته می شود.

اکثر: بیشتر یا بیشترین
اکثریت: اسم مصدر، وضع و کمیّت بیشتر در مقابل اقلیت.
این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. اکثر صفت تفصیلی و به معنای "بیشتر" یا" بیشترین" است، ولی اکثریت اسم مصدر و به معنای" وضع و کمیّت بیشتر است ( در مقابل اقلیت که بر کمیت کمتر دلالت می کند ) مثلا می توان گفت:" مجلس از اکثریت افتاد "اما نمی توان گفت:" اکثریت نمایندگان مجلس را ترک کردند "بلکه باید گفت:" اکثر نمایندگان مجلس را ترک کردند" ( چنانکه در مفهوم مقابل آن هرگز گفته نمی شود:" اقلیت نمایندگان مجلس را ترک کردند " ) . در اغلب نوشته های این زمان، اکثریت به غلط به جای اکثر به کار رفته است. مثال های زیر که نمونه ای از این استعمال غلط است از منابع مختلف گرفته شده است:" اکثریت مردم نیجریه مسلمان اند"اکثریت مترجمان ما کسانی هستند که چون نمی توانند بنویسند به ترجمه می پردازند ". " هنگامی که مقاله ام را برای چاپ به هیئت تحریریه ی آن ماهنامه ارائه دادم اکثریت آنها با انتشار آن مخالفت کردند. "
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۴. )


کلمات دیگر: