مترادف ملخص : چکیده، خلاصه، فشرده، کوتاه، مجمل، مختصر ، پاک، خالص، ناب، سره
متضاد ملخص : مطول، ناخالص، ناسره
summarized, [n.] summary, extract
abbreviated, brief, conspectus, résumé, summary
ربودن , بردن , کش رفتن , خلا صه کردن , جداکردن , تجزيه کردن , جوهرگرفتن از , عاري ازکيفيات واقعي(در مورد هنرهاي ظريف)نمودن , خلا صه , مجمل , خلا صه ء کتاب , مجرد , مطلق , خيالي , غيرعملي , بي مسمي , خشک , معنوي , صريح , زبده , انتزاعي , معني , کوتاه مختصر , حکم , دستور , کوتاه کردن , اگاهي دادن , گواريدن , هضم کردن , هضم شدن , خلا صه کردن و شدن
چکیده، خلاصه، فشرده، کوتاه، مجمل، مختصر ≠ مطول
۱. چکیده، خلاصه، فشرده، کوتاه، مجمل، مختصر ≠ مطول
۲. پاک، خالص، ناب
۳. سره ≠ ناخالص، ناسره
(مُ لَ خَّ) [ ع . ] (اِمف .) خلاصه شده ، مختصر شده .
(مُ لَ خِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - بیان کننده . 2 - خلاصه کننده . ج . ملخصین .
ملخص . [ م ُ خ َ ] (ع ص ) شتری که به نگریستن پیه در چشم وی آشکار باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به الخاص شود.
ملخص . [ م ُ ل َخ ْ خ َ ] (ع ص ) بیان کرده شده و پیدا و روشن کرده شده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). مُبَیَّن . مشروح . پیداکرده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تلخیص شود. || پاک کرده شده و خالص . (غیاث ) : آن ذات مقدس ، که علم مشخص و نور ملخص است . (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 179). چه آن حضرت ... لطف مشخص و رحمت ملخص و سایه ٔ اخص کردگار است تعالی و تعظم . (منشآت خاقانی ایضاً ص 280). چون عقل ملخص و روح مشخص در نظرها آمد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 287). || خلاصه کرده شده . (غیاث ). مختصراً بیان شده و خلاصه شده . (ناظم الاطباء). مختصر. موجز. وجیز. مجمل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : طلسم ترکیب آن از هم فروگشادم و از حاصل همه ملخصی ساختم ، باقی انداختم . (مرزبان نامه ایضاً ص 7). ملخص سخن آنکه به یمن عنایت نواب کامیاب شاهی ... (حبیب السیر چ خیام ص 6).
- ملخص شدن ؛ خلاصه شدن . مختصر شدن .
- ملخص کردن ؛ خلاصه کردن . کوتاه کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).