کلمه جو
صفحه اصلی

معدوم کردن


مترادف معدوم کردن : نیست کردن، نابود کردن، از بین بردن، محو کردن، به زوال کشانیدن، هلاک کردن

برابر پارسی : نابود کردن، کشتن، سر به نیست کردن، از

فارسی به انگلیسی

destroy, purge

destroy


مترادف و متضاد

محو کردن، به زوال کشانیدن


هلاک کردن


۱. نیست کردن، نابود کردن، از بین بردن
۲. محو کردن، به زوال کشانیدن
۳. هلاک کردن


obliterate (فعل)
پاک کردن، سربه سر کردن، محو کردن، زدودن، ستردن، معدوم کردن، ناپدید ساختن

ruinate (فعل)
خراب کردن، ویران کردن، منهدم کردن، معدوم کردن

نیست کردن، نابود کردن، از بین بردن


پیشنهاد کاربران

سربه نیست کردن


کلمات دیگر: