مترادف مخملی : از جنس مخمل، مخملین، نرم، لطیف، آرام، ملایم، گوش نواز
مخملی
مترادف مخملی : از جنس مخمل، مخملین، نرم، لطیف، آرام، ملایم، گوش نواز
فارسی به انگلیسی
velvety, soft
velvet
فارسی به عربی
قطیفة
مترادف و متضاد
از جنس مخمل
مخملین
نرم، لطیف
آرام، ملایم، گوشنواز
۱. از جنس مخمل
۲. مخملین
۳. نرم، لطیف
۴. آرام، ملایم، گوشنواز
کرکی، مودار، مخملی
کرکی، پرزدار، مخملی، دارای ریشه های کرکی و مخملی
مجلل، خواب دار، مخملی
مخملی
مخملی
نرم، مخملی، ابریشمی، ابریشم نما
فرهنگ فارسی
ویژگی نوعی کرکپوش با کرکهایی شبیه به مخمل
مانند مخمل
لغت نامه دهخدا
مخملی. [ م َ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب به مخمل و مانند مخمل. ( ناظم الاطباء ). غالباً برای صافی و لطافت موصوف بیان می شود: لپ مخملی. و رجوع به مخمل شود.
فرهنگستان زبان و ادب
{?velutinous, velvety, soft} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرک پوش با کرک هایی شبیه به مخمل
گویش مازنی
۱بی قراریدلشوره داشتن ۲رنگ قرمز سیر ۳وسوسه
/moKhmeli/ بی قراریدلشوره داشتن - رنگ قرمز سیر ۳وسوسه
پیشنهاد کاربران
پارچه ای نرم برای بافتن. شال. کلاه. و. . .
کلمات دیگر: