کلمه جو
صفحه اصلی

قنو

فرهنگ فارسی

سیاهی سواد

لغت نامه دهخدا

قنو. [ ق ُ ن ُوو ] (ع اِ) سیاهی . (منتهی الارب ). سواد. (اقرب الموارد). || (مص ) بمعنی قُنوان .(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قنوان شود.


قنو. [ق َن ْوْ ] (ع مص ) ورزیدن و فراهم آوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جمع کردن و کسب کردن و گرفتن آن را برای خود نه برای تجارت . (اقرب الموارد). || گرفتن بز را برای دوشیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آفریدن . || لازم گرفتن حیا را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). پردگی و خانه نشین کردن دختر را. (منتهی الارب ) و گویند قُنیَت الجاریة مجهولاً، به معنی بازداشته شدن از بازی ومستور شدن در خانه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


قنو. [ق َن ْوْ ] ( ع مص ) ورزیدن و فراهم آوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جمع کردن و کسب کردن و گرفتن آن را برای خود نه برای تجارت. ( اقرب الموارد ). || گرفتن بز را برای دوشیدن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || آفریدن. || لازم گرفتن حیا را. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). پردگی و خانه نشین کردن دختر را. ( منتهی الارب ) و گویند قُنیَت الجاریة مجهولاً، به معنی بازداشته شدن از بازی ومستور شدن در خانه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

قنو. [ ق ُ ن ُوو ] ( ع اِ ) سیاهی. ( منتهی الارب ). سواد. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) بمعنی قُنوان.( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قنوان شود.

دانشنامه عمومی

خوشۀ خرما.


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قِنْوَانٌ: خوشه های خرما(قنوان جمع قنو به معنی خوشه خرما ست )
تکرار در قرآن: ۱(بار)

گویش مازنی

تاب مخصوصی که برای کودکان تعبیه شود


۱قنات ۲آبی که در چاله ای جمع شود ۲کانال آبی که به شالیزار ...


/ghanoo/ تاب مخصوصی که برای کودکان تعبیه شود & قنات - آبی که در چاله ای جمع شود - کانال آبی که به شالیزار رود

جدول کلمات

خوشه خرما

پیشنهاد کاربران

نوعی آبراهه جهت هدایت آب درمسیری مشخص


کلمات دیگر: