کلمه جو
صفحه اصلی

لشت

فرهنگ فارسی

قوی و استوار

لغت نامه دهخدا

لشت. [ ل َ ] ( اِ ) پنجه عروس و آن نوعی از خرماست. ( در جیرفت ).

لشت. [ ل ُ ] ( ص ) قوی و استوار. ( از مجعولات شعوری ) و ظاهراً مصحف لست باشد.

لشت . [ ل َ ] (اِ) پنجه ٔ عروس و آن نوعی از خرماست . (در جیرفت ).


لشت . [ ل ُ ] (ص ) قوی و استوار. (از مجعولات شعوری ) و ظاهراً مصحف لست باشد.


گویش مازنی

/leesht/ دربی که از شاخه های نازک درخت ساخته شده باشد & طنابی از ساقه ی مو برای کشیدن چوب یا حیوان مرده - قلاده ی گردن سگ که از سرشاخه ی درخت ساخته شود ۳خیس عرق

دربی که از شاخه های نازک درخت ساخته شده باشد


۱طنابی از ساقه ی مو برای کشیدن چوب یا حیوان مرده ۲قلاده ی ...


واژه نامه بختیاریکا

( لُشت (لش) ) لنگر

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
گوشه ، لبه قالی.
Losht

بز ماده


کلمات دیگر: