مبالغه است رجل قواله مرد نیکو گفتار .
قواله
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( قوالة ) قوالة. [ ق َوْ وال َ ] ( ع ص ) مبالغه است. گویند: رجل قوالة؛ مرد نیکوگفتار. ( ناظم الاطباء ). بسیارگوی و زبان آور. قَوّال. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به قوال شود.
قوالة. [ ق َوْ وال َ ] (ع ص ) مبالغه است . گویند: رجل قوالة؛ مرد نیکوگفتار. (ناظم الاطباء). بسیارگوی و زبان آور. قَوّال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به قوال شود.
گویش مازنی
/ghevaale/ قباله سند
قباله سند
کلمات دیگر: