کلمه جو
صفحه اصلی

قمیش

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در ۲۴ هزار گزی خاور نور آباد و ۳ هزار گزی باختر شوسه خرم آباد بکرمانشاه . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن سردسیری مالاریایی است .

فرهنگ معین

(قَ ) (اِ. ) (عا. ) ادا و اطوار، ناز و کرشمه .

لغت نامه دهخدا

قمیش. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 24هزارگزی خاور نورآباد و 3 هزارگزی باختر شوسه خرم آباد به کرمانشاه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن سردسیری مالاریایی است. سکنه آن 360 تن است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات ، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ای تیوند هستند و در زمستان به قشلاق میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دانشنامه عمومی

قمیش می تواند به موارد زیر اشاره کند:
قمیش (دزفول) نام محله ای است در دزفول خوزستان
قمیش (روستا)، روستایی در بخش دلفان شهرستان خرم آباد
قمیش (گیاه) گیاهی است چندساله از تیره گندمیان
قمیش (موسیقی) نام بخشی است در برخی از سازهای بادی
قمیش در زبان ترکی به معنی نی است

گویش مازنی

/ghemmish/ خمیر نانی که خوب نپخته باشد

خمیر نانی که خوب نپخته باشد


پیشنهاد کاربران

قمیش در اصطلاح ترکی به کار مشکل و پر دردسر و مشکل حل نشدنی هم گفته می شود . در اصطلاح فارسی هم کار برد دارد.

قمیش [اصطلاح موسیقی ]: زبانه قطعه ی نی کوچک ساخته و پرداخته شده است که برای ایجاد صدای برخی از ساز های بادی و بر سر آن ساز ها قرار می گیرد.

قمیش ( نی ) قمیش لیق ( نیزار ) قمشه ایی ( اهل نیزار ) قمیش و نی تورکی است. و قمیش لی یا قامشلی کلمه ی تورکی است. . . چون غین و قاف در فارسی نیست. و لو. و. لی علامت نسبیت در تورکی است. مثل تهرانلی. تبریزلی. پنجه لی ( پنجعلی ) گنجه لی ( گنجعلی ) سبزه لی ( سبزعلی ) . اسدلو. نجفلو. اینانلو. آیدینلو

قمیش یا قامیش:در زبان ترکی به معنی نی است


کلمات دیگر: