کلمه جو
صفحه اصلی

کاینه

فرهنگ فارسی

مونث کائن
( اسم ) مونث کاین ( کاین ) : جمع : کاینات ( کائنات ) .
امر کردن باشد

( اسم ) مونث کاین ( کاین ) : جمع : کاینات ( کائنات ) .
مونث کائن

لغت نامه دهخدا

کاینه. [ ی ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) امر کردن باشد به شخصی که ، چشم از من مگردان و با من باش ، و به این معنی کایینه با دو یاء حطی هم به نظر آمده است. ( برهان ). || چشم بود، گویند کاینه بدو دار، یعنی چشم از او بر مگردان ( یادداشت مؤلف ). ظاهراً مصحف کابنه است و ( ببای موحده ) نیز قافیه هر آینه و آینه تواند بود لیکن ازشعری منسوب به نظامی عروضی برمی آید که آن را به معنی چشم خانه به کار برده اند. ( از یادداشتهای مؤلف ).

( کائنة ) کائنة. [ ءِ ن َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث کائن. حادثه. || چیز نوپیدا که سابق نبوده باشد. ( آنندراج ). ج ، کائنات.

کائنة. [ ءِ ن َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث کائن . حادثه . || چیز نوپیدا که سابق نبوده باشد. (آنندراج ). ج ، کائنات .


گویش مازنی

/kaayne/ کانون و محل مراجعه ی بازیگران در بازی های کودکانه

کانون و محل مراجعه ی بازیگران در بازی های کودکانه


پیشنهاد کاربران

همه موجودات جهان

موجود، پاشنده


کلمات دیگر: